Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.
آمار سایت
Who is online?
In total there are 13 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 13 Guests :: 1 Bot

None

[ View the whole list ]


Most users ever online was 47 on Tue Nov 19, 2019 8:21 pm
Online Support





روایات مشهور در تاریخ ولادت حضرت امام حسین (ع

Go down

روایات مشهور در تاریخ ولادت حضرت امام حسین (ع Empty روایات مشهور در تاریخ ولادت حضرت امام حسین (ع

Post  javad Mon Dec 14, 2009 4:08 pm



مشهور
آنست كه ولادت آن حضرت در مدينه در سيم ماه شعبان بوده، و شيخ طوسی ره
روايت كرده كه بيرون آمد توقيع شريف به سوی قاسم بن علاء همدانی وكيل امام
حسن عسگری عليه السلام كه مولای ما حضرت حسين عليه السلام در روز پنجشنبه
سيم ماه شعبان متولد شده پس آنروز را روزه‌دار و اين دعا را بخوان:


اَلّلهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِحَقِ الْمَوْلُودِ في هذَا الَْيَوْم الخ.

و
ابن شهر آشوب (ره) ذكر كرده كه ولادت آن حضرت بعد از ده ماه و بيست روز از
ولادت برادرش امام حسن عليه السلام بوده و آن روز سه شنبه يا پنجشنبه پنجم
ماه شعبان سال چهارم از هجرت بوده، و فرموده روايت شده كه مابين آن حضرت و
برادرش فاصله نبوده، مگر به قدر مدت حمل و مدت حمل و شش ماه بوده است.


و
سيد بن طاوس و شيخ ابن نما و شيخ مفيد در ارشاد نيز ولادت آن حضرت را در
پنجم شعبان ذكر فرموده‌اند ، و شيخ مفيد در مقنعه و شيخ در تهذيب و شهيد
در دروس آخر ماه ربيع الاول ذكر فرموده‌اند ، و به اين قول درست می‌شود
روايت كافی از حضرت صادق عليه السلام كه مابين حسن و حسين عليهماالسلام
طهری فاصله شده و مابين ميلاد آن دو بزرگوار شش ماه و ده روز واقع شده و
الله العالم.



اختلاف مورخین شیعه و سنی در تاریخ ولادت امام حسین (ع)

مورخين شيعه و سنّی در ولادت امام(ع) اختلافاتی دارند كه ولادت حضرت در چه روزی، چه ماهی و چه سالی بوده است؟ عدّه ای گفته اند امام حسين(ع) سوم يا پنجم شعبان يا پنجم جمادی
الاول و يا آخر ربيع الاول سال سوم هجری متولد شده اند.
و بالجمله اختلاف بسيار در باب روز ولادت آن حضرتست.

البته
همگی بالاتفاق گفته اند امام در طول شش ماه و ده روز تولد يافته اند. چون
شيرخوارگی دو سال (بيست و چهار ماه) طول می كشد حضرت صفيه (عمه پيامبر(ص)
و على(ع)) می گويد: وقتی حسين(ع) تولد يافت، پيامبر(ع) فرمودند: عمه جان،
فرزندم را بياور. عرض كرد: هنوز پاكيزه اش نكرده ام. پيامبر فرمود: آيا تو
ميخواهی او را پاكيزه كنی؟ خداوند او را پاكيزه و مطهر به دنيا آورده است.
سپس پيامبر(ص) گريه نمودند و فرمودند: خداوند لعنت كند مردمي را كه
كشندگان تو هستند. صفيه عرض كرد: كشندگان او چه كسانی هستند؟ فرمود:
دنباله گروهی از نسل بني اميه. سپس در گوش راست حضرت اذان و در گوش چپ
حضرت اقامه قرائت نمودند.



كيفيت ولادت امام حسین (ع)

شيخ
طوسی (ره) و ديگران به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه السلام نقل
كرده‌اند كه چون حضرت امام حسين عليه السلام متولد شد، حضرت رسول صلی الله
عليه و آله اسماء بنت عميس را فرمود كه بياور فرزند مرا ای اسماء، اسما
گفت آن حضرت را در جامه سفيدی پيچيده به خدمت حضرت رسالت صلي الله عليه و
آله بردم، حضرت او را گرفت و در دامن گذاشت و گوش راست و اذان در گوش چپش
اقامه گفت،‌پس جبرئيل نازل شد و گفت: حق تعالی ترا سلام مي‌رساند و
می‌فرمايد كه چون علی عليه السلام نسبت به منزله هارون است نسبت به موسی
(ع) پس او را به اسم پسر كوچك هارون نام كن كه شبير است و چون لغت تو عربی
است او را حسين نام كن. پس حضرت رسول صلي الله عليه و آله او را بوسيد و
گريست و فرمود كه ترا مصيبتی عظيم در پيش است، خداوندا لعنت كن كشنده او
را. پس فرمود كه ای اسماء اين خبر را به فاطمه مگو.


چون
روز هفتم شد حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود كه بياور فرزند مرا چون
او را به نزد آن حضرت بردم گوسفند سياه و سفيدی از برای او عقيقه كرد كه
يك رانش را به قابله داد و سرش را تراشيد و به وزن موی سرش نقره تصدق كرد
و خلوق بر سرش ماليد، پس او را بر دامن خود گذاشت و فرمود ای ابا عبدالله
چه بسيار گران است بر من كشته شدن تو، پس بسيار گريست. اسماء گفت: پدر و
مادرم فدای تو باد اين چه خبر است كه در روز اول ولادت گفتي و امروز نيز
مي‌فرمائی و گريه می كنی، حضرت فرمود كه: می‌گريم بر اين فرزند دلبند خود
كه گروهی كافر ستمكار از بنی اميه او را خواهند كشت، خدا نرساند به ايشان
شفاعت مرا، خواهد كشت او را مردی كه رخنه در دين من خواهد كرد و به خداوند
عظيم كافر خواهد شد، پس گفت خداوندا سؤال می‌كنم از تو در حق اين دو
فرزندم آنچه را كه سوال كردم ابراهيم در حق ذريت خود خداوندا تو دوست دار
ايشان و دوست دار هر كه دوست می‌دارد ايشان را و لعنت كن هر كه ايشان را
دشمن دارد لعنتی چندان كه آسمان و زمين پر شود.



ملکی بنام فطرس

شيخ
صدوق و ابن قولويه و ديگران از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده‌اند كه
چون حضرت امام حسين عليه السلام متولد شد حق تعالی جبرئيل را امر فرمود كه
نازل شود با هزار ملك براي آن تهنيت گويد حضرت رسول صلی الله عليه و آله
را از جانب خداوند و از جانب خود، چون جبرئيل نازل می‌شد گذشت در جزيره از
جزيره‌های دريا به ملكی كه او را فطرس مي‌گفتند و از حاملان عرش الهی بود.


وقتی
حق تعالی او را امری فرموده بود و او كندی كرده بود پس حق تعالی بالش را
در هم شكسته و او را در آن جزيره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آنجا
عبادت حق تعالی كرد تا روزی كه حضرت امام حسين عليه السلام متولد شد.


و
به روايتی حق تعالی او را مخير گردانيد ميان عذاب دنيا و آخرت او عذاب
دنيا را اختيار كرد پس حق تعالی او را معلق گردانيد به مژگانهای هر دو چشم
در آن جزيره و هيچ حيوانی از آنجا عبور نمی كرد و پيوسته از زير او دود
بدبوئی بلند مي‌شد چون ديد كه جبرئيل با ملائكه فرود می‌آيند از جبرئيل
پرسيد كه اراده كجا داريد؟ گفت چون حق تعالی نعمتی به محمد صلی الله عليه
و آله كرامت فرموده است، مرا فرستاده است كه او را مبارك باد بگويم، ملك
گفت ای جبرئيل مرا نيز با خود ببر شايد كه آن حضرت برای من دعا كند تا حق
تعالی از من بگذرد. پس جبرئيل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت
رسالت صلی الله عليه و آله رسيد تهنيت و تحيت گفت و شرح حال فطرس را به
عرض رسانيد. حضرت فرمود كه به او بگو كه خود را به اين مولود مبارك بمالد
و به مكان خود برگردد. فطرس خويشتن را به امام حسين ماليد، بال برآورد و
اين كلمات را گفت و بالا رفت عرض كرد يا رسول الله همانا زود باشد كه اين
مولود را امت تو شهيد كنند و او را بر من به جهت اين نعمتی كه از او به من
رسيد مكافاتی است كه هر كه او را زيارت كند او را به حضرت حسين عليه
السلام برسانم، و هر كه بر او سلام كند من سلام او را برسانم، و هر كه بر
او صلوت بفرستد من صلوات او را به او می‌رسانم.


و
موافق روايت ديگر چون فطرس به آسمان بالا رفت می‌گفت كيست مثل من و حال
آنكه من آزاد كرده ی حسين بن علی و فاطمه و محمدم (عليهم السلام).



مکیدن انگشت ابهام حضرت محمد (ص)

ابن شهر آشوب
روايت كرده كه هنگام ولادت امام حسين عليه السلام فاطمه عليها السلام
مريضه شد و شير در پستان مباركش خشك گرديد رسول خدا صلی الله عليه و آله
مرضعی طلب كرد يافت نشد پس خود آن حصرت تشريف آورد به حجره فاطمه
عليهاالسلام و انگشت ابهام خويش را در دهان حسين می‌گذاشت و او ميیمكيد.
بعضی گفته‌اند كه زبان مبارك را در دهان حسين عليه السلام می‌گذاشت و او
را زقه می‌داد چنانكه مرغ جوجه خود را زقه می‌دهد تا چهل شبانه روز رزق
حسين عليه السلام را حق تعالی از زبان پيغمبر صلی الله عليه و آله
گردانيده بود، پس روئيد گوشت حسين عليه السلام از گوشت پيغمبر صلی الله
عليه و آله، و روايات به اين مضمون بسيار است.


و
در علل الشرايع روايت شده كه حال امام حسين عليه السلام در شير خوردن بدين
منوال بود تا آنكه روئيد گوشت او از گوشت پيغمبر صلي الله عليه و آله و
شير نياشاميد از فاطمه عليهاالسلام و نه از غير فاطمه.


و
شيخ كلينی در كافی از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه حسين عليه
السلام از فاطمه عليهاالسلام و از زنی ديگر شير نياشاميد او را به خدمت
پيغمبر صلی الله عليه و آله می‌بردند حضرت ابهام مبارك را در دهان او
می‌گذاشت و او می‌مكيد و اين مكيدن او را دو سه روز كافی بود. پس گوشت و
خون حسين عليه السلام از گوشت و خون حضرت رسول صلی الله عليه و آله پيدا
شد فرزندی جز عيسی بن مريم عليه السلام و حسين بن علی عليهاالسلام شش ماهه
از مادر متولد نشد كه بماند، و در بعضی از روايات به جای عيسی يحيی نام
برده شده. عَرَبيّه: (قاتل سيّد بحر العلوم است)


لِلّهِ مُرْتَضِعٌ لَمْ يَرْتَضِعْ اَبَداً مِنْ ثَدْي اُنْثي وَ مِنْ طه مَراضِعُهُ

برگرفته از کتاب منتهی الامال، تألیف حاج شیخ عباس قمی




ولادت حضرت ابالفضل العبّاس (ع)

" عباس بن علی بن ابی طالب علیه السلام" در سال 26 هجری متولد شد. مادرش ام البنین بود.
امام
علی علیه السلام به برادرش، عقیل، که به انساب و اجداد اعراب آگاه بود،
فرمود:« برای من زنی را انتخاب کن که فرزندانی شجاع بیاورد.»
عقیل فاطمه، دختر حزام بن خال ، را معرفی کرد و گفت:« در میان اعراب، شجاع تر از پدران او کسی را نمی شناسم.»
علی
علیه السلام با او ازدواج کرد و اوّلین فرزندی که از ام البنین به دنیا
آمد عباس علیه السلام بود که او را به سبب زیبایی چهره اش، قمر بنی هاشم
لقب داده بودند.. کنیه او ابوالفضل بود و ام البنین پس از او سه فرزند به
نام های عبدالله بن علی و عثمان بن علی و جعفر بن علی به دنیا آورد.
عباس
بن علی چهارده سال با پدرش امیرالمؤمنین و بقیه عمر خویش را در کنار دو
برادرش زندگی کرد و هنگام شهادت سی و چهار سال از عمر شریفش گذشته بود. او
در شجاعت بی نظیر بود و چنان بلندبالا بود که هنگامی که بر اسب سوار می
شد، پای مبارکش به زمین می رسید.


ابصار العین، ص 25
javad
javad
Admin

تعداد پستها : 138
Join date : 2009-11-06
Age : 33
آدرس پستي : mjalibakhshi@yahoo.com

Back to top Go down

Back to top

- Similar topics

 
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum