Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.
آمار سایت
Who is online?
In total there are 5 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 5 Guests :: 1 Bot

None

[ View the whole list ]


Most users ever online was 47 on Tue Nov 19, 2019 8:21 pm
Online Support





روز ششم محرم

Go down

روز ششم محرم Empty روز ششم محرم

Post  mahyar Tue Dec 22, 2009 1:17 pm






روز ششم محرم :


روز ششم محرم عبيدالله
در اين روز نامه اى به عمر بن سعد نوشت كه : من از نظر كثرت لشكر اعم از سواره و
پياده و تجهيزات ، چيزى را از تو فرو گذار نكردم ، توجه داشته باش كه هر روز و هر
شب گزارش كار تو را براى من مى فرستند! وضعيت لشكر دشمن چون مردم
مى دانستند كه جنگ با امام حسين عليه السلام در حكم جنگ با خدا و پيامبر اوست ،
تعدادى در اثناى راه از لشكر دشمن جدا شده و فرار كردند نوشته اند: فرمانده اى كه
از كوفه با هزار سرباز حركت كرده بود، چون به كربلا مى رسيد فقط سيصد يا چهار صد
نفر و يا كمتر از اين تعداد همراه او بودند و بقيه به علت بى اعتقادى به اين جنگ ،
اقدام به فرار كرده بودند.



نامه امام عليه السلام از
كربلا به محمد بن حنفيه:



امام باقر عليه
السلام فرمودند: امام حسين از كربلا نامه اى براى محمد بن حنفيه فرستاد كه متن آن
چنين بود:بسم الله الرحمن الرحيم من الحسين بن على الى محمد بن على و من قبله من
بنى هاشم ، اما بعد فكان الدنيا لم تكن و كان الاخره لم تزل و السلام نامه اى است
از حسين بن على به محمد بن على و ديگر بنى هاشم . اما بعد، مثل اين كه دنيا اصلا
وجود نداشته و آخرت هميشگى و دائم بوده و هست .



بنى اسد و يارى امام عليه
السلام:



در اين روز حبيب بن
مظاهر به آن حضرت عرض كرد: يابن رسول الله ! در اين نزديكى طايفه‌اى از بنى اسد
سكونت دارند كه اگر اجازه دهى من به نزد آنها روم و ايشان را به سوى تو دعوت كنم ،
شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنى اسد در كربلا دفع كند.امام ، اجازه
داد و حبيب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت : بهترين
ارمغان را براى شمابه همراه آورده ايم ، شما را به يارى پسر پيامبر خدا دعوت مى
كنم ، او يارانى دارد كه هريك از آنها بهتر از هزار مرد جنگى اند و هرگز او را
تنها نخواهند گذارد و او را به دشمن تسليم نكنند. عمر بن سعد با لشكريانى انبوه او
را محاصره كرده است ، چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير
راهنمايى مى كنم ، امروز از من فرمان بريد و به يارى او بشتابيد تا شرف دنيا و
آخرت از آن شما باشد، من به خدا سوگند ياد مى كنم كه اگر يك نفر از شما در راه خدا
با پسر دختر پيغمبرش در اينجا كشته شود و شكيبايى و رزد و اميد ثواب از خداى داشته
باشد، رسول خدا در عليين بهشت ، رفيق و همدم او خواهد بود.در اين هنگام مردى از
بنى اسد كه او را عبدالله بن بشير مى ناميدند به پا خاست و گفت : من اولين كسى
هستم كه اين دعوت را جابت مى‌كنم، و رجزى حماسى برخواند:



قد علم
القوم اذ تواكلوا


و احجم الفرسان اذ تثاقلوا

انى شجاع بطل مقاتل

كاننى ليث عرين باسل



آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر
مى رسيد به پا خاستند و براى يارى امام حركت كردند. در آن هنگام ، مردى نزد عمر بن
سعد رفته و او را از جريان كار آگاه كرد و او مردى را به نام ارزاق با چهارصد سوار
به سوى آن گروه روانه ساخت ، و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر
آنها گرفتند در حالى كه با امام فاصله چندانى نداشتند.طايفه بنى اسد با سواران ابن
سعد در آويختند، حبيب بن مظاهر بر ارزق بانگ زد كه : واى بر تو بگذار ديگرى اين
مظلمه را بر گردن بگيرد.هنگامى كه طايفه بنى اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه
را ندارند، در سياهى شب پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود
كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد.حبيب بن مظاهر به خدمت امام
آمد و جريان را گفت ، امام حسين عليه السلام فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله .





mahyar
mahyar

تعداد پستها : 142
Join date : 2009-11-12
Age : 33
آدرس پستي : mahyar.taghvaie@yahoo.com

Back to top Go down

Back to top

- Similar topics

 
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum